اخبار
کارگاه آموزشی هتل سبز
06-12-1401 ساعت 14:00 الی 17:00
ادامه
کارگاه آموزشی ممیزی هتل سبز
14 دی ماه 1401 - مجازی
ادامه
همایش دانش سبز و مراسم اعطای گواهینامه سفیران سبز
11 / 11 /1401 تهران-اتاق بازرگانی ایران
ادامه
کارگاه آموزشی ممیزی بیمارستان سبز
15 دی ماه 1401 یطور مجازی
ادامه
گزارش همایش
23 آذرماه سالجاری هتل عباسی- اصفهان
ادامه
تکمیل تیم اداری و تخصصی در دبیرخانه
انجمن مدیریت سبز ایران
ادامه
برنامه پیش نشست علمی
نخستین دوره همایش نقش ادیان در بحران زیست محیطی 06 - 09 - 1401
ادامه
مجموعه گفتگو هایی برای خروج از بحران محیط زیست
عقل زنانه. ظرفیت وجودی انسان
ادامه
سلسله کارگاه های آموزشی ساختمان سبز
شروع: 16 شهریور ماه-مجازی
ادامه
انجمن مدیریت سبز ایران اسیایی و پاسفیکی شد!
تفاهم همکاری با کنفدراسیون اتاقهای بازرگانی اسیا و پاسفیک
ادامه
شورای ساختمان سبز ایران برگزار می نماید
کارگاه آموزشی تخصصی ساختمان سبز 02-05-1401 بطور مجازی
ادامه
سومین دوره همایش مدیریت سبز استان اصفهان
پنجم مرداد ماه 1401- شهر اصفهان- هتل عباسی
ادامه
آموزش، ارزیابی و صدور گواهینامه ساختمان سبز
شورای ساختمان سبز ایران برگزار می نماید. هزینه ها از سوی انجمن پوشش داده می شود
ادامه
کارگاه آموزشی ارزیابی چرخه‌عمرمحصولLCA
با رویکرد محاسبه ردپای کربن 12 - 04 - 1401
ادامه
کارگاه آموزشی سیستم جامع مدیریت سبز
هفدهمین دوره جایزه مدیریت سبز ایران 11- 04 - 1401
ادامه
پیام انجمن مدیریت سبز ایران
بمناسبت روز جهانی محیط زیست1401
ادامه
دوره آموزشی نشان بلوغ HSE  با رویکرد اقتصادی
22/ 03/ 1401 یکشنبه ساعت 13:00 الی 17:00
ادامه

مسئولیت پذیری اثربخش ، بیشترین خیری که از شما ساخته است

مسئولیت پذیری اثربخش ، بیشترین خیری که از شما ساخته است

عنوان : مسئولیت پذیری اثربخش ، بیشترین خیری که از شما ساخته است
نویسنده/نویسندگان : پیتر سنگه
مترجم/مترجمین : محمد خسن امامی ،مجید سرایداریان
سال انتشار : 1395
نوع دوستی اثربخش چیست؟
 
مَت ویج را سال 2009 ملاقات کردم، زمانی که او، کلاس اصول اخلاق عملی مرا در دانشگاه پرنیستون
می گذارند. در مطالعات مربوط به فقر جهانی و آن چه می بایست در رابطه با آن انجام دهیم، او برآوردی یافت که نشان می داد برای نجات زندگی میلیون ها کودکی که هر سال، در نتیجه بیماری هایی می میرند که ما می توانیم از بروزشان پیشگیری کرده یا درمان شان کنیم، به چه مقدار هزینه نیاز است. این برآورد، به مت کمک کرد تا محاسبه کند که در طول زندگی اش، با فرض این که درآمدی متوسط داشته باشد و درصدی از آن را به یک سازمان بسیار اثربخش و مفید اهدا کند، مثلاً سازمانی که پشه بندهای مخصوص جلوگیری از ورود حشرات را در اختیار خانواده ها می گذارند تا جلوی شیوع مالاریا، قاتل اصلی کودکان را بگیرند، می تواند جان چند نفر را نجات دهد. او متوجه شد که می تواند، با آن مقدار کمک بلاعوض، جان حدود یکصد نفر را نجات دهد. او با خودش فکر کرد "فرض کن ساختمانی را ببینی که آتش گرفته است و از میان شعله های آتش می دوی و دری را با لگد باز می کنی و یک صد نفر را نجات می دهی. این، بهترین لحظه زندگی ات خواهد بود. و من می توانم کاری به همان خوبی انجام دهم!".
دو سال بعد، مت فارغ التحصیل شد. پایان نامه تحقیقاتی او، جایزه دپارتمان فلسفه را به عنوان بهترین پایان نامه آن سال، دریافت کرد. دانشگاه آکسفورد، او را برای دوره فوق لیسانس، پذیرفت. بسیاری از دانش جویانی که در رشته فلسفه تحصیل می کردند، رویای چنین فرصتی را در سر می پروراندند – می دانم انجام دادم – اما تا آن زمان، مت در این مورد بسیار اندیشیده بود و درباره این که چه شغلی بیشترین نیکی و خیر را می رساند، با دیگران گفت و گو می کرد. این موضوع، او را به انتخابی بسیار متفاوت رساند. شغلی در وال استریت گرفت و شروع به کار برای یک شرکت بازرگانی آربیتراژ کرد. با درآمد بیشتر، می توانست بسیار بیشتر از ده درصد از درآمد یک پروفسور، کمک کند، هم از نظر نسبت درصد و هم از نظر مقدار دلار. یک سال پس از فارغ التحصیلی، مت، یک مبلغ شش رقمی
– تقریباً نیمی از درآمد سالیانه اش – را به موسسات خیریه بسیار اثر گذار، اهدا کرد. او در شرف نجات یکصد زندگی بود، نه در طول مسیر شغلی اش، بلکه طی یک یا دو سال از زندگی کاری اش و همه سال های پس از آن.
مت، یک نوعدوست موثر و فعال به شمار می آید. شغلی که انتخاب کرد، یکی از چند راه ممکن برای یک نوعدوست موثر بودن محسوب می شود. نوعدوستان اثربخش، کارهایی مانند موارد زیر را انجام می دهند:
  • زندگی بسیار ساده و اهداء بخش اعظم درآمدشان – غالباً بسیار بیشتر از رسم معمول یک دهم یا عشریه – به اثر گذارترین و مفیدترین موسسات خیریه؛
  • تحقیق و گفت و گو با دیگران در مورد مفیدترین موسسات خیریه یا با اتکا به تحقیقاتی که دیگر ارزیابان مستقل انجام داده اند؛
  • انتخاب شغل به منظور کسب بیشترین درآمد، نه برای این که بتوانند در وفور نعمت زندگی کنند، بلکه به قصد خیر رساندن و کمک بیشتر به دیگران؛
  • صحبت با دیگران، شخصاً یا به صورت آنلاین، در مورد بخشش و احسان، و بدین ترتیب، ایده نوعدوستی اثربخش، گسترش می یابد؛
  • اهدا قسمتی از بدن شان – خون، مغز استخوان، یا حتی یک کلیه – به یک فرد ناشناس.
 
در فصل های بعد، افرادی را خواهیم دید که این کارها را انجام داده اند.
تمام این رفتارها تحت لوای نوعدوستی اثربخش را چه چیزی متحد و یکپارچه می سازد؟ تعریفی که اکنون، استاندارد شده است، عبارتست از "یک جنبش فلسفی و اجتماعی که مدارک و دلایلی برای یافتن موثرترین روش ها برای بهبود جهان، به کار می بندد". این تعریف، چیزی در مورد انگیزه ها یا هر گونه ایثار یا هزینه ای برای نوعدوستی اثربخش نمی گوید. با توجه به این که بخشی از نام این جنبش نوعدوستی است، این از قلم افتادن ها ممکن است به نظر عجیب برسد. نوعدوستی در تضاد با اگوئیسم1 قرار می گیرد که فقط مربوط به خویشتن می شود، اما ما نباید نوعدوستی اثربخش را به عنوان الزامی برای از خودگذشتگی و به معنی چیزی که لزوماً، بر خلاف منافع فرد خواهد بود، در نظر بگیریم. اگر انجام مفیدترین و بهترین کارها برای دیگران، به این معنی است که شما نیز در حال پیشرفت هستید، در این صورت، این بهترین نتیجه ممکن برای همه به شمار می آید. همان طور که در فصل 9 خواهیم دید، بسیاری از نوعدوستان اثرگذار، منکر این هستند که آن چه انجام می دهند، از خود گذشتگی و ایثار محسوب
می شود. با این وصف، آن ها نوعدوست هستند چون دغدغه اصلی ایشان، انجام بهترین و مفیدترین کاریست که می توانند. واقعیت این است که آن ها، رضایت و خشنودی شخصی را در انجام کارهایی می یابند که از نوعدوستی شان، چیزی کم نمی کند.
روان شناسانی که در مورد رفتار بخشندگی مطالعه می کنند، متوجه شده اند که برخی افراد، مقادیر قابل توجهی به یک یا دو موسسه خیریه اهدا می کنند در حالی که دیگران، مقادیر کمی به چندین خیریه می بخشند. کسانی که به یک یا دو خیریه کمک می کنند، در جست و جوی شواهدی در خصوص کاری که موسسه خیریه مورد نظر انجام
می دهد و تاثیر مثبت و واقعی آن هستند. در صورتی که شواهد و مدارک نشان دهند که آن موسسه وقعاً به دیگران کمک می کند، مقادیر قابل توجهی به آن اختصاص می دهند. کسانی که کمک های کوچکی به چندین خیریه اهدا می کنند، برایشان چندان اهمیتی ندارد که آیا این موسسات به دیگران کمک می کنند یا خیر – روان شناسان، آن ها را بخشندگان سرمست از نیکوکاری می نامند. این که بدانند چیزی به دیگران می بخشند، احساس خوبی به آن ها می دهد، بدون در نظر گرفتن تاثیر بخشش شان. در بسیاری از موارد، بخشش بسیار اندک است – ده دلار یا کمتر – که اگر کمی فکر کنند، متوجه می شوند که هزینه تحویل و تحول هدیه، احتمالاً بیش از هر منفعتی است که به خیریه می رساند.
در سال 2013، با نزدیک شدن فصل بخشش کریسمس، بیست هزار نفر در سانفرانسیسکو جمع شدند تا تماشا کنند که یک پسر بچه پنج ساله که لباس بچه خفاش را پوشیده بود، در یک ماشین خفاشی و همراه با هنرپیشه ای که لباس بتمن را پوشیده بود، در شهر می گردند. این دو نفر، یک بانوی جوان در معرض خطر را نجات داده و ریدلر را دستگیر کردند و به خاطرر نقش شان در مبارزه با جرم و جنایت، کلید گوتهام سیتی را از شهردار، دریافت کردند – البته نه آن هنرپیشه، او واقعاً شهردار سانفرانسیسکو بود. آن پسر بچه، مایلز اسکات، سه سالی می شد که به علت بیماری لوسمی (سرطان خون) تحت شیمی درمانی قرار داشت و زمانی که از او پرسیدند بزرگ ترین آرزویش چیست، جوابش "بچه خفاش" بود. بنیاد خیریه یک –آروز – کن، آرزوی او را برآورده ساخت.
آیا این موضوع به شما احساس سرمستی از نیکوکاری می دهد؟ به من می دهد، حتی وقتی می دانم این داستان احساس  خوب، روی دیگری هم دارد. بنیاد یک – آرزو – کن، نمی گوید که هزینه برآورده کردن آرزوی مایلز، چقدر بوده است، اما می گوید که میانگین هزینه برآورده ساختن آرزوی یک کودک، 7500 دلار می شود. نوعدوستان اثرگذار، مانند هر کس دیگر، از نظر عاطفی، جلب برآورده ساختن آرزوی یک کودک بیمار می شوند، اما در عین حال می دانند که آن 7500 دلار، می تواند با حفاظت از خانواده ها در مقابل مالاریا، جان دست کم سه کودک و چه بسا بیش از آن را نجات دهد. نجات جان یک کودک، قاعدتاً بهتر از تحقق آرزوی بچه خفاش شدن یک کودک است. اگر به والدین مایلز حق انتخاب میان بچه خفاش برای یک روز یا درمان سرطان فرزندشان داده می شد – قطعاً آن ها درمان را انتخاب می کردند. هنگامی که جان بیش از یک کودک را می توان نجات داد، انتخاب حتی ساده تر هم
می شود. پس چرا تعداد زیادی از مردم، به بنیاد یک – آرزو – کن کمک می کنند در حالی که می توانند با اهداء کمک هایشان به بنیاد مبارزه با مالاریا، که یک تامین کننده بسیار فعال پشه بند برای خانواده هایی است که در مناطق مستعد مالاریا زندگی می کنند، کار خیر بیشتری انجام دهند؟ پاسخ، تا حدی در تاثیر عاطفی این حس نهفته است که می دانید به این کودک کمک می کنید، کسی که می توانید چهره اش را در تلویزیون ببینید، نه کودکان ناشناس و گمنامی که اگر کمک های اهدایی شما، پشه بندهای محل خواب شان را تامین نکند، در اثر مالاریا خواهند مرد. همچنین، تا حدی هم به این واقعیت مربوط می شود که بنیاد یک – آرزو – کن، برای آمریکایی ها جذاب است و مایلز نیز، یک کودک آمریکائیست.
نوعدوستان اثرگذار، جاذبه کمک کردن به یک کودک قابل شناسایی از کشور، منطقه یا قوم و نژاد خودشان را احساس می کنند، اما در عین حال، از خودشان می پرسند که آیا این مفیدترین کاریست که می توان انجام داد. آن ها می دانند که نجات یک زندگی، بهتر از تحقق یک آرزوست و نجات سه زندگی، بهتر از نجات یک زندگی به شمار می آید. بنابراین، هزینه ای صرف هر انگیزه ای که قویاً عمیق ترین احساسات شان را تکان می دهد، نمی کنند. آن ها، کمک های شان را به انگیزه ای اختصاص می دهند که با توجه به توانایی ها، زمان و پولی که در اختیار دارند، بیشترین فایده را می رساند.
انجام بهترین کار، ایده ای مبهم است که پرسش های زیادی را ایجاد می کند.
در این جا، چند پرسش از بدیهی ترین ها و برخی از پاسخ های مقدماتی را
می بینیم:
چه کاری "مفیدترین کار" محسوب می شود؟
نوعدوستان اثرگذار، پاسخ یکسانی به این پرسش نمی دهند، اما در برخی ارزش ها شریک هستند. همه آن ها، با این موضوع موافقند که دنیایی با رنج کمتر و خوشحالی بیشتر در آن – اگر همه چیز به همین منوال باشد – بهتر از دنیایی است با رنج بیشتر و خوشحالی کمتر. اغلب آن ها می گویند دنیایی که در آن مردم عمری طولانی داشته باشند – اگر همه چیز به همین منوال باشد – بهتر از دنیایی است که در آن، افراد عمر کوتاهتری دارند. این ارزش ها، توضیحی بر این نکته اند که چرا کمک به کسانی که در فقر مطلق هستند، یک انگیزه رایج در بین نوعدوستان اثرگذار به شمار می آید. همان طور که با جزئیات بیشتر، در فصل 10 خواهیم دید، مبلغ معینی پول، برای کاهش درد و رنج و نجات زندگی ها بسیار موثرتر واقع می شود اگر ما از آن برای کمک به افرادی استفاده کنیم که در فقر مطلق، در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند تا آن را صرف دیگر انگیزه های خیرخواهانه کنیم.
 
آیا درد و رنج همه، یکسان به شمار می آید؟
نوعدوستان اثرگذار،چون درد و رنج  در جایی دور دست یا کشوری دیگر رخ می دهد یا بر سر افرادی از نژاد یا مذهبی دیگر نازل می شود،آن را بی اهمیت نمی دانند . آن ها هم عقیده اند که رنج و عذاب حیوانات نیز اهمیت دارد و به طور کلی معتقدند که نباید به صِرف این که قربانی، یکی از اعضاء گونه ما به شمار نمی آید، به درد و رنج او اهمیت کمتری بدهیم. ممکن است آن ها، در مورد چگونگی سنجیدن نوع رنجی که حیوانات متحمل می شوند، در مقابل نوع رنجی که انسان ها می توانند تحمل کنند، تفاوت داشته باشند.
آیا "بهترین کاری که می توانید انجام دهید" به این معنی است که در اولویت قرار دادن فرزندان خود، اشتباه است؟ مسلماً، ارجح دانستن منافع اعضاء خانواده و دوستان نزدیک در مقابل منافع غریبه ها، نمی تواند کار اشتباهی باشد؟
نوعدوستان اثرگذار، می پذیرند که فرزندان هر فردی، یک مسئولیت ویژه به شمار می آیند، واجب تر از بچه های غریبه ها. دلایل گوناگونی برای این موضوع وجود دارد. اغلب والدین، عاشق فرزندان شان هستند و این واقع بینانه نیست که از والدین بخواهیم تا تفاوتی بین بچه های خودشان و بچه های دیگر قائل نشوند. در ضمن نمی خواهیم مانع چنین تعصبی شویم؛ زیرا کودکان، در خانواده های نزدیک و با محبت پیشرفت می کنند و امکان ندارد که بتوان کسی را دوست داشت و از همه بیشتر نگران او نبود. در هر مورد، در حالی که انجام بهترین و مفیدترین کار، بخش مهمی از زندگی هر فرد نوعدوست اثرگذار محسوب می شود، آن ها نیز افراد عادی و واقعی به شمار می آیند، نه قدیس، و در صدد به حداکثر رساندن خیر و فایده در هر کاری که طی 24 ساعت شبانه روز و هفت روز هفته انجام می دهند، نیستند. همان طور که خواهیم دید، نوعدوستان اثرگذار نمونه، زمان و منابعی برای استراحت و انجام هر کاری که می خواهند، به خود اختصاص می دهند. برای اغلب ما، کنار فرزندان و دیگر اعضاء خانواده یا دوستان بودن، محور زمانی است که می خواهیم بگذرانیم. با این حال، نوعدوستان اثرگذار متوجه این هستند که با در نظر گرفتن نیازهای واجب تر دیگران، محدودیت هایی در رابطه با مقدار کاری که می بایست برای فرزندان شان انجام دهند، وجود دارد. نوعدوستان اثرگذار، فکر نمی کنند که فرزندان شان به جدیدترین اسباب بازی ها یا مهمانی های پرریخت و پاش تولد نیاز دارند و این فرضیه همه جا متداول را رد می کنند که والدین، باید در زمان مرگ شان، تمام آن چه دارند را برای فرزندان شان بگذارند، نه این که بخش قابل توجهی از ثروت خود را در اختیار کسانی بگذارند که
می توانند بهره بسیار بیشتری از آن ببرند.
 
در مورد ارزش های دیگر، مانند عدالت، آزادی، برابری و دانش چه می گوئید؟
اغلب نوعدوستان اثرگذار، ارزش های دیگر را معتبر و درست می دانند؛ چرا که برای بنای جوامعی که در آن ها افراد بتوانند زندگی بهتری داشته باشند، فارغ از ظلم و تعدی زندگی کنند، و عزت نفس و آزادی بیشتری برای انجام هر آن چه می خواهند، داشته و رنج و عذاب و مرگ نابهنگام کمتری را تجربه کنند، این ارزش ها ضرورت دارند. تردیدی نیست که برخی نوعدوستان اثرگذار معتقدند که این ارزش ها، جدا از این اثرات، برای خودشان هم خوب است، اما دیگران نظرشان این نیست.
 
پشتیبانی و ارتقاء هنرها، می تواند بخشی از "بهترین کاری که می توانید انجام دهید" باشد؟
در جهانی که فقر مطلق و دیگر مشکلات عمده ای که در حال حاضر، پیش روی ما قرار دارند، برطرف شده باشد، حمایت از هنرها می تواند هدفی ارزشمند به شمار آید. در دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم، به هر حال، به دلایلی که در فصل 11 بررسی خواهیم کرد، به نظر نمی رسد که اهداء کمک به موزه ها و اپراها، مفیدترین کاری باشد که می توانید انجام دهید.
 
چه تعداد نوعدوست اثربخش می توانند مشارکت داشته باشند؟ آیا همه می توانند نوعدوستی اثربخش را تمرین کنند؟
هر کسی که مقداری پول یا وقت اضافه، برای عمل به نوعدوستی اثربخش داشته باشد، می تواند دست به کار شود. متاسفانه، اغلب افراد – حتی، همان طور که در فصل 11 خواهیم دید، مشاوران متخصص نوعدوستی – اعتقاد چندانی به فکر کردن زیاد در مورد انتخاب انگیزه ها برای حمایت، ندارند. بدین ترتیب، احتمال نمی رود که همه، به این زودی ها، نوعدوست اثرگذار گردند. پرسش جالب تر این است که آیا تعداد نوعدوستان اثرگذار، آن قدر کافی هست که روی فرهنگ بخشندگی کشورهای دولتمند اثر بگذارد. این ها، برخی نشانه های امیدبخشی هستند که ممکن است به وقوع بپیوندند.
 
اگر کسی رنج و عذابی را کاهش دهد، اما برای این کار، ناچار به گفتن دروغ یا آسیب رساندن به فردی بیگناه باشد چه؟
در کل، نوعدوستان اثرگذار، می دانند که نقض قوانین اخلاقی در برابر قتل یا آسیب جدی به یک فرد بیگناه، تقریباً همیشه، پیامدهای بسیار بدتری از رعایت این قوانین خواهد داشت. حتی سودگرایان تمام و کمال، که در مورد صحت و سُقم اقدامات، صرفاً بر مبنای نتایج آن ها قضاوت می کنند نیز، در خصوص استدلال نظری که پیشنهاد
می کند ما باید به خاطر برخی از منافع آینده ای دور، امروز، حقوق ابتدایی بشر را نقض کنیم، برخورد محتاطانه ای دارند. آن ها می دانند که در حکومت های لنین، استالین، مائو و پل پات، از رویای جامعه آرمانی در آینده استفاده
می شد تا ستمگری ها و شرارت ها وصف ناپذیر را توجیه کنند و حتی امروز نیز، برخی تروریست ها، جنایات خود را با این فرض توجیه می کنند که آینده ای بهتر را خواهند آورد. هیچ نوعدوست اثربخشی نمی خواهد که آن فجایع را تکرار کند.
فرض کنید که من، کارخانه ای را در یک کشور در حال توسعه راه اندازی کنم و دستمزدهایی بهتر از آن چه کارگران محلی می توانستند کسب کنند، به آن ها بپردازم که برای خروج آن ها از فقر مطلق، کافی باشد. آیا این کار، مرا تبدیل به یک نوعدوست اثرگذار می کند، حتی اگر از آن کارخانه سود ببرم؟
با سودتان چه می کنید؟ اگر تصمیم به تولید در یک کشور در حال توسعه دارید به این منظور که نجات افراد از فقر مطلق را میسر سازید، بخش اعظم سودتان را در راه هایی سرمایه گذاری می کنید که به افراد بیشتری مجال فرار از فقر مطلق را می دهد. در این صورت، شما یک نوعدوست اثرگذار به شمار می آئید. از طرف دیگر، اگر از سودتان، برای برخورداری از یک زندگی هر چه با تجمل تر استفاده می کنید، این واقعیت که از فقر دیگران منتفع می شوید، برای محسوب کردن شما به عنوان یک نوعدوست اثرگذار کافی نیست. در بین این دو حد افراط و تفریط، موقعیت های میانی هم وجود دارد. سرمایه گذاری مجدد مقداری از سودتان، به این منظور که به افرا بیشتری کمک کنید تا درآمد متناسب تری کسب کنند، در حالی که مقدار کافی از این سود را برای زندگی کردن در سطح بسیار بهتری از کارمندان نگه می دارید، شما را در جایی از طیف نوعدوستی اثربخش قرار می دهد – دست کم، یک زندگی اخلاقی محترمانه و شایسته دارید – ولو این که بی نقص و کامل هم محسوب نمی شود.
 
در مورد اهدا به کالج یا دانشکده تان چه نظری دارید؟ شما در دانشگاه پرینستون تدریس می کنید و این کتاب، مبتنی بر سخنرانی ای است که در دانشگاه Yale ارائه کردید، برای تشکر از هدیه سخاوتمندانه یک فارغ التحصیل این دانشگاه. آیا منکر این هستید که اهدا به این گونه موسسات، یک نوعدوستی اثربخش محسوب می شود؟
من، خودم را خوش شانس می دانم که در یکی از بهترین موسسات آموزشی دنیا تدریس می کنم. این کار به من فرصت داد تا به دانشجویان بسیار باهوش و سخت کوشی مانند مت ویج درس بدهم، کسانی که احتمالاً، تاثیر به غایت بزرگی بر روی جهان می گذارند. به همان علت، با کمال رضایت، دعوت به Castle Lectures در ییل را پذیرفتم. اما پرینستون، یک موقوفه دارد، در زمان نوشتن این کتاب، 21 میلیارد دلار و ییل 9/23 میلیارد دلار. در حال حاضر، فارغ التحصیلان، به مقدار کافی به این دانشگاه ها اهدا می کنند که اطمینان داشته باشیم آن ها، همچنان موسسات آموزشی برجسته ای خواهند بود و پولی که شما به یکی از آن ها اهدا می کنید، احتمالاً در جایی دیگر مفیدتر واقع می شود. در صورتی که نوعدوستی اثربخش، تا حدی رایج و متداول گردد که این موسسات آموزشی، دیگر قادر به اجرای تحقیقات مهم در سطحی بالا نباشند، زمان آن می رسد که ببینیم آیا اهدا به آن ها را بار دیگر،
می توان فرم اثرگذار نوعدوستی به شمار آورد.