نخستین بار این نظریه در سال 2010 مطرح شد، اما بعد از مدتها که از ترجمه آن به فارسی میگذرد، به جهت ناترازیهای زیست محیطی و انرژی در کشور، ایده اقتصاد آبی از سوی برخی مورد توجه واقع شده است. در همین راستا شناخت این ایده اقتصادی و نقدهای حاکم برآن، امروزه جدی بنظر می رسد.
چرا باید اقتصاد آبی را بشناسیم؟. چون آینده اقتصادی ما به اکوسیستمها وابسته است، نه فقط به کارخانهها. گونتر پائولی با اقتصاد آبی نهتنها یک مدل بوممحور پیشنهاد میدهد، بلکه ما را مجبور میکند دوباره فکر کنیم: آیا میشود “بدون زباله، بدون بدهی، و با منابع محلی” شغل خلق کرد؟
اما این مدل بینقد هم نیست: آیا اقتصاد آبی واقعاً قابل پیادهسازی در صنایع و سازمانها است؟. آیا همهی ایدههاش عملیاند، یا بیشتر خیالانگیز؟.
فهمیدن این نقدها برای ما ضروریست، چون:
اگر فقط “الهامبخش” باشد، سیاستگذارها اشتباه سرمایهگذاری میکنند.
اگر دقیق درک نشود، به جای تولید پایدار، دوباره الگوی «وعده بدون ساختار» را تکرار میکنیم. و اگر درست شناخته شود، شاید دقیقاً همان چیزی باشد که کسبوکارهای محلی برای بقا نیاز دارند.
در ضمن ایدههای اقتصاد آبی را باید با مشخصههای نسل بومیان دیجیتال و Z هم درک کرد. آیندهای که داریم دربارهاش حرف میزنیم، آیندهی آنان نیز هست. فصل بعدی را نسلی خواهد نوشت که امروز با موبایل، کد، و دغدغهی محیط زیست بزرگ میشود. نسل Z و آلفا، نه فقط مصرفکننده، بلکه بازیگر اصلی اقتصاد فردایند.
آیا اقتصاد آبی برای آنها فرصتیست تا از یک کارگر در سیستم، به طراح سیستم جدید تبدیل شوند؟. اگر این نسلها بفهمند که میتوان با نوآوریهای بومی، الهام از طبیعت، و ابزارهای دیجیتال: شغل ایجاد کرد، محیط را حفظ کرد،و از هیچ، چیز ساخت…
آنوقت فقط درس نمیخوانند، جهان را دوباره طراحی میکنند.اما این فقط در صورتی ممکن است که: ما رویکردهای اقتصاد را جدی بگیریم؛ هم فرصتها و هم نقدهایش را شفاف بیان کنیم؛و به این نسل، فقط امید ندهیم؛ ابزار هم بدهیم.